[ad_1]
رمان داغ عشق
کیست که منکر ارزش کتاب و کتاب خوانی و تأثیر آن در زندگی مردم باشد؟!اگرچه بسیاری معتقد باشند که رمان را نمیتوان در زمره کتابهای باارزش و سودمندی آورد که….بسیاری از ما، رمان خوانها معتقدیم یک قصه عاشقانه لازمه یک رمان است….هرچه هم بگویند و بشنویم که … امروز در بخش معرفی رمان، رمان داغ عشق نوشته منیر مهریزی مقدم جهت معرفی و نقد آماده کردیم. حتتما جهت آشنایی با این رمان ، این مطلب رو دنبال کنید .
دانلود رمان داغ عشق
رمان در دوره معاصر را میتوان در سه دوره زمانی خلاصه کرد؛ دوره پیش از انقلاب که قصهها با محور یک قصه پلیسی شروع میشد و بعدها به فضایی عاشقانه رسید، پس از بروز انقلاب و تغییر فضای ادبی کشور، نسل جدیدی از رمان نویسان پا به عرصه گذاشتند که با توجه به فضای بسته و سنگین جامعه توانستند این راه را ادامه داده و رمان را زنده نگه دارند؛ و در نهایت نسل تازه از رمان نویسان به دنیا آمدند که با کنده شدن از فضای فانتزی نسلهای پیش، تلاش کردند با نوشتن از فضاهای واقعی، روح تازهای به فضای رمان بخشیده و مخاطب را با مفاهیم تازهای آشنا کنند؛ موضوعاتی که به مرور، باعث پویایی ذهن مخاطب، ایجاد سطح انتظارات جدید و حتی فرصتی برای تنوع در رویکرد نویسندگان به رمان شد. اتفاقی که باعث به وجود آمدن نسل تازهای از مخاطبینی شده که دیگر به هر اثری راضی نشده و حتی از عشق نوشتن را نیز منطقی میخواهند.
منیر مهریزی مقدم، از نسل جدید نویسندگانی است که عاشقانه نوشتن را انتخاب کرده و نبض قصههای او با روایتهای عاشقانه میتپد. در این نوشتار سعی خواهیم کرد، ضمن بررسی آخرین اثر او، نگاهی اجمالی به عملکرد وی در طول این سالها داشته باشیم.
نام اثر: داغ عشق
نویسنده: منیر مهریزی مقدم
ناشر: شادان
خلاصه:
کمند به دلیل ازدواج مجدد مادر، به خانهی خالهاش که زنی تنهاست نقل مکان کرده و پس از مدتی نیز با سعید نامزد میکند. این نامزدی سرآغاز اتفاقاتی است که از جمله آن میتوان به آشنایی با شخصی اشاره کرد که عاطفه نام داشته و بخشی از کتاب به سرگذشت وی اختصاص دارد.
کلیت اثر:
داغ عشق، به عنوان آخرین اثر منیر مهریزی مقدم در تابستان ۱۳۹۵ از سوی نشر شادان به بازار عرضه شد. این اثر نیز همچون اغلب آثار نویسنده همراه با قالبی مشخص، با دو روایت عاشقانه همراه بوده و در رفت و برگشتهای قصه شاهد داستان دو دلدادگی قدیمی و امروزی هستیم. در یک نقد کلی به این اثر باید گفت، استفاده مکرر از این تکنیک، باعث کاهش خلاقیت در آثار وی و تکرار فرمتی مشخصی از ارائه یک قصه است که به مخاطب قدرت پیش بینی داده و علی رغم وجود تعلیق (کم یا زیاد) از هیجان اثر کم میکند. مهریزی مقدم در چند اثر اخیر خود، با پیروی از این تکنیک، همواره تلاش کرده با روایتی عاشقانه از دو نسل، نقش زمان را در فهم و ادراک از عشق نشان دهد، اما تکرار این روند، باعث شده مخاطب نسبت به چند اثر اخیر وی تمایل کمتری داشته و این نشان از افتادن وی در ورطه تکرار خود دارد. در حالیکه مخاطب امروز، به دنبال کشف اتفاقات تازه در هر اثر بوده و انتظار دارد نویسنده نیز با تکاپوی ذهنی و قلمی خود، به وی در هر قصه، اثری متفاوت ارائه کرده و کمی او را به چالش بیندازد. مهریزی مقدم در چند اثر اخیر خود کمتر در این زمینه موفق بوده است.
طرح جلد و عنوان:
طرح جلد و رنگ تیره این اثر با محتوای آن چندان هماهنگی ندارد؛ تصویر روی جلد، یادآور دوران کودکی و آرزوهای دمیده شده در گل قاصدک است؛ اما رنگ تیره این طرح، کمتر چنین حسی را به مخاطب منتقل کرده و مخاطب را با حال و هوایی گرفته وارد قصه میکند.
شروع قصه:
قصه با یک گفتگو میان خاله و خواهرزاده در مورد احتیاجات مراسم عروسی و دیدن سالن برای برگزاری شروع میشود. یک شروع کاملاً معمولی که بدون هیچ چالشی در ذهن مخاطب، قصه را آغاز میکند. به مرور با پیش رفتن قصه، حدس اتفاقات بعدی برای مخاطب، سادهتر از قبل شده و کمند در روند مشخص و قابل پیش بینی از اتفاقات قرار میگیرد.
روند قصه:
قصه با تلاشهای کمند برای شروع یک زندگی جدید، ادامه یافته و در میان این پیگیریها، مخاطب متوجه شرایط زندگی او و خانوادهاش پیش از این ازدواج میشود. این روند آرام و بعضاً کسل کننده ادامه یافته تا جایی که اتفاق اصلی رخ داده و عاطفه وارد جریان قصه میشود. علی رغم حضور شخصیتهای جدید در قصه، باز شاهد همان روند خسته کننده روایت صرف در قالب جملات خبری با یک روند تکراری خاطره گویی هستیم که مخاطب را از عمیق شدن در قصه وا میدارد.
نثر:
متاسفانه نویسندگان امروزی، توجه بسیار کمی به نثر داشته و از اهمیت آن و نقشی که در انتقال فرهنگ به آیندگان دارد به شدت غافل بوده و افق دید محدودی در این زمینه دارند و باز با تأسف بسیار، این مسئله در میان رمان نویسان با شدت و وفور بیشتری دیده میشود. منیر مهریزی مقدم، نویسنده نوپایی نیست و تا به امروز کتابهای بسیاری به بازار عرضه کرده است؛ با این حال او نیز از این مسئله غافل بوده و ما حتی در این اثر نیز شاهد نثر ضعیفی هستیم که بعضاً ما را به یاد نوشتههای نویسندگان متوسط فضای مجازی میاندازد. کلمات اساس و ابزار دست نویسنده هستند و بدون آنها، خلق یک قصه میسر نیست. نثر تمیز و اصولی میتواند نقش اساسی در انتقال حس، ایجاد تعلیق، فضاسازی، شخصیت پردازی و … بسیار بسیار مهمی داشته باشد. نثری که مخاطب را وادار کند که در همان سطر برگشته و جمله را مجدد بخواند تا به منظور نویسنده و فحوای جمله دست پیدا کند، نثر بیماری است و باید برای درمان آن کاری کرد. نثری که در روایت و دیالوگ تفاوت نکند، و یا در روند دیالوگ، ناگهان از صمیمت کلام کم شده و حتی به دکلمه نزدیک شود، یا پر از اشتباهات املایی باشد، قطعاً با سطح انتظارات مخاطب همخوانی نداشته و او را نسبت به این مسئله کمی ناامید و سرخورده خواهد کرد. مخاطبی همچون گروه نقد رمان، از سرکار خانم مهریزی مقدم انتظار دارد پس از چاپ چندین اثر و به عنوان پیشکسوتی در این حوزه، تغییراتی در روند نثر خود داشته و رو به سمت بهبود قلم خود پیش رود؛ نه اینکه متاسفانه….
سوژه:
منیر مهریزی مقدم در تلاش بوده در این سوژه به مشکل خیانت پرداخته و تأثیر آن را در زندگی دختران جوان به رخ بکشد. با این حال چنین سوژه خوبی، در تنگاتنگ ایرادات جانبی گم شده و قصه را تبدیل به روایتی پر از سوراخ و اشتباهات کرده است. قطعاً اگر روی این سوژه کمی بیشتر کار میشد، داستانی به مراتب جذابتر به مخاطب ارائه میشد که ضمن ایجاد رضایت خاطر، پیام درست و موثری را نیز منتقل میکرد. قصه زندگی عاطفه به مراتب بهتر و جاافتادهتر از زندگی کمند است و از این نظر میتوان نمره بسیار مناسبتری به روایت زندگی عاطفه داد.
شخصیت پردازی:
دو شخصیت اصلی قصه، عاطفه و کمند هستند که دو مرد نیز در زندگی آنها حضور دارند. شخصیت مرد زندگی کمند، سعیدی است که تصویری بسیار کم در حد یک معرفی کلی از او در اختیار مخاطب قرار میگیرد. شخصیتی که حتی در مقاطعی این حس را به مخاطب منتقل میکند که گویا سیاهی لشکر است. سعید که باعث و بانی تمام اتفاقات زندگی کمند است، در بخشهایی از داستان، با نقشی بسیار کوتاه در رفت و آمدی بسیار سریع است؛ اما، کمند، دختری که به خاطر شرایط زندگیاش، کم دچار آسیب نشده، گاهی رفتاری خارج از انتظار دارد. این مسئله با توجه به آسیبهای روحی و روانی وی، کاملاً قابل توجیه بوده و میتوان شخصیت پردازی او را مثبت ارزیابی کرد. حس تزلزل و احساسات زودگذر وی، با توجه به کمی سن، کاملاً قابل باور است. ضمن اینکه نباید از شخصیت پردازی عاطفه غافل شد. علاوه بر این شخصیتهای اصلی، متأسفانه شخصیت خالهی کمند کمتر مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. ما در مقاطعی از قصه، خالهی کمند را انسانی کاملاً از کار افتاده تصویر میکنیم که جز از طریق واکر امکان تحرک ندارد؛ اما در ادامه در مقطعی دیگر شاهد سرحالی و روی پا بودن همین خاله هستیم. این ثبات نداشتن در شخصیت خالهی کمند، یکی از سوراخهایی است که پیش از این به آن اشاره شد و به شدت به چشم مخاطب میآید.
باورپذیری:
قصه هر دو شخصیت اصلی کتاب یعنی عاطفه و کمند قابل باور بود. اگرچه ما در قصه کمتر با فضاسازی خاصی روبرو هستیم، اما این باورپذیری از جنس روایتی بود که باور قصههایی که ممکن بود برای خود ما و یا اطرافیان پیش بیاید، سخت به نظر نمیرسید. به ویژه در شرایطی که عاطفه قصه مجبور به انتخاب میشد و با همه تلاشهایش به ادامه زندگیاش امیدوار بود.
راوی:
داستان از زبان سوم شخص روایت میشود و در بخشهایی از زندگی عاطفه که با فلش بک همراه است وعاطفه در نقش راوی قرار میگیرد. متاسفانه در مقاطعی از این فلش بکها، علی رغم اینکه ما با روایت عاطفه به عنوان خاطره روبرو هستیم، نویسنده در این دام افتاده که روایت را نیز به واقع به خاطره نویسی تبدیل کرده و باعث ایجاد حفره در قصه شود. راوی در این مقاطع از قصه، با این سبک روایت، کمتر توانسته احساسات موجود در قصه را به مخاطب منتقل کند. حسی که بیشتر خاطره خوانی بوده تا انتقال احساسات عاشقانه زندگی عاطفه.
پایان بندی:
منیر مهریزی مقدم، تقریباً نویسندهای با قصههای پایان خوش است و برای بسیاری از خوانندگان که با پایانهای غم انگیز حال خوشی پیدا نمیکنند، میتواند در کنار اصلاح سایر اشکالات کار، انتخاب خوبی باشد. روند روایت قصه او در این کتاب، مانند سایر بخشهای کتاب، یک روند کاملاً قابل پیش بینی است. قصه در مقاطعی به نظر کش دار شده و همین حوصله مخاطب را سر میبرد، با این حال با انتخاب عاطفه و کمی بعد کمند، قصه سرانجام به انتها میرسد. با این حال، نمیتوان به این پایان نمره صد درصد مثبتی داد؛ چرا که به نظر میرسد پایانی که برای داستان زندگی کمند تصویر شده، فقط پایانی برای بستن کتاب در نظر گرفته شده، نه پایانی که پس از بستن کتاب در ذهن مخاطب مانده و فراموش نشود؛ با این حال باز هم قصه زندگی عاطفه در این بخش نیز پیشی گرفته و میتوان پایان قصه او را معقولانهتر دید و پذیرفت.
جمع بندی:
متأسفانه داغ عشق، اثر قابل دفاعی نیست و در میان آثار این نویسنده، نمیتوان به آن نمرهی مناسبی داد. در یک روند کلی از بررسی آثار منیر مهریزی مقدم میتوان متوجه شد که وی پس از کتاب کوچه، رو به تکرار مکرر خود آورده و دیگر کمتر شاهد کوچکترین خلاقیت در آثار وی هستیم. عاطفه قصه داغ عشق جوری از نداشته هایش در زندگی میگوید که گویی هفتاد سال قبل بوده، در حالیکه زندگی او مربوط به چهل سال قبل است، کمند مدام از غرورش میگوید، غروری که نه فقط در آثار مهریزی مقدم شاهد آن هستیم، بلکه تبدیل به اپیدمی در آثار سایر نویسندگان هم شده است؛ همه از غرور می گویند و از حفظ آن، اما در عمل شاهد شکستن آن به بدترین شکل هستیم که بعضاً حتی جنس انسان را حقیر و پست نشان میدهد؛ و نه فقط یک زن را. حسی کاملاً کاذب که در قالب رفتاری بچگانه، برای حفظ آن تلاش میشود و …
منیر مهریزی مقدم به ورطه تکرار افتاده و در این اتفاق نه تنها خود او، که شاید مخاطب نیز مقصر باشند. مخاطبی که به دنبال تکرار کوچه ، تکرار مجنون تر از فرهاد، تکرار مهر و مهتاب و … است. برای نویسنده کار سختی نیست در یک تلاش دوباره، روایتی شبیه به آنچه خلق کرده و به ذائقه مخاطب خوش آمده تحویل دهد، اما در همین تکرارها، زمانی به خود می آییم و می بینیم که دیگر نه مخاطب از این قصه ها راضی است و نه حتی خود نویسنده اقناع می شود. شاید حتی در ظاهر چند فروش را هم تضمین کرده و برای نویسنده پیغامی اشتباه از بازخورد اثر ارسال کند، اما در درازمدت، شاهد آسیبی جدی به پیکره این ارتباط دوسویه خواهیم بود که مقصر آن، نه یک نفر که چند شخص هستند.
و اما یک حرف با ناشر:
نکتهای که بسیار خوب در ذهن مخاطبی همچون ما نشست و فکر ما را نیز مشغول نمود، مقدمهی قابل تأمل ناشر بر این اثر بود. مقدمهای که صرفاً برای رفع تکلیف نوشته نشده، مقدمهای که حرف پشت آن دارد و یک مقدمه تکراری برای هر کتابی نیست. هر کتاب، هر سوژه و هر نگاه، یک حرف تازه و قابل تأمل. وقتی ناشری میتواند به این زیبایی نوشته و به سوژه و رویکرد نویسنده توجه داشته باشد، انتظار مخاطب این است که کمی سخت گیرانه تر روی نثر و آثار چاپی خود توجه نشان دهد.
این حقیقت است که همه ما در کنار هم میتوانیم برای بهتر شدن تلاش کنیم و یک نویسنده شاید به تنهایی قادر به بهبود کار خود نباشد و حضور یک ناشر آگاه و هشیار، در این زمینه نقش بسزایی داشته باشد. امید که روز به روز نه تنها آثار منیر مهریزی مقدم که هریک از نویسندگان فعال در این عرصه توانمندتر از روز قبل خود، در خدمت فرهنگ و ادب این مرز و بوم باشند و قلمهایشان مانا.
نویسنده نقد: جین ایر
خواندن رمان داغ عشق
رمان جدید منیر مهریزی مفدم
تمام رمان های منیر مهریزی مقدم
رمان عاشقانه ایرانی
[ad_2]
لینک منبع